صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی
خسته بودم تازه خوابم
برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم
باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو
فکر کردم خواهرمه گفتم
کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم
دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند
مادرمو صدا زد:
خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر دخترت به من
میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود
حالیش نبود گفت غلط
کرده، پدر سگ خودشه :))))
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|
**بغض عشق**...
ما را در سایت **بغض عشق** دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دکتر پریسا pari-15 بازدید : 749 تاريخ : دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت: 1:19